در سال های اخیر بسیاری معامله گران یا بهتر است بگویم معاملهگر نماهایی را دیدم که با تنها تحلیل تکنیکال کار می کند و فکر می کند که معامله گری همین است. سرنوشت همه آنها چیزی جز کنار رفتن از دنیای معامله گری نبوده و نیست. به عنوان مثال در سال ۹۸ معامله گری را دیدم که بسیار پرریسک کار میکرد و روند سوددهی او عجیب بود یعنی در زمان های مختلف و در دفعات زیاد عدد ۱۰ دلار در بازار رمز ارزها به ۱۰۰۰ دلار می رساند. وقتی از نزدیک با روند این معامله گر بیشتر آشنا شدم، از رو در مورد نقشه راه معامله گری پرسیدم که با غرور ویژه گفت مهندسین ها برای تازه کارها ستاره درد من نمی خورد، من تمام نقشه معامله گری هم در ذهنم است. هرچقدر سعی کردم به سالهایی از بزرگان بازار برداشتن یک نقشه راه مشخص برایش بزنم، انگار خیلی کارساز نبود. در تابستان همان سال در یکی از تماس هایم احوالی از ایشان پرسیدم که با جمله بدبخت شدم مهندس برق از سرم پرید.
در آن برهه ایشان شروع به پذیرش سرمایه از دیگران کرد و از آنجایی که هیچ برنامه مشخصی برای معامله گری نداشته حدود ۳۰۰ هزار دلار آمریکا را در بازار رمز ارزها با پذیرش ریسک بالا از دست داده بود.
این شکست تلخ و صدها شکست دیگر دلیلی جز نداشتن یک برنامه مشخص و مدون ندارد.
برای معامله گری سه رکن اصلی وجود دارد که هر کدام از آنها نیزشامل موارد کوچکتر می شوند.
- رکن اول: اهداف شخصی شما در معامله گری
- رکن دوم: قوانین معاملاتی شما
- رکن سوم: سیستم معاملاتی شما
این سه رکن با هم یک برنامه مدون معاملهگری است که به آن نقشه راه می گوییم. در این مقاله می خواهیم به اولین رکن آن یعنی اهداف شخصی شما در معامله گری بپردازیم.
اهداف شخصی شما در معاملهگری
هر کس به دلایلی وارد حرفه معاملهگری میشود که بهتر است از این به بعد این اهداف مشخص، واضح و دقیق و مهمتر از همه مدون باشد.
چرا شغل معاملهگری؟
اولین سوالی که از خودتان در این بخش می پرسید باید این باشد که چرا شغل معامله گری را انتخاب کرده اید ؟
به عنوان مثال من شخص بسیار تنوع طلبی هستم و نمیتوانم محیط کاری ام هر بار و هر سال یک شکل و یک جا باشد به همین خاطر در معامله گری می توانم بعد از هر مدت زمان مشخصی فضای کاری ام عوض کنم یا اینکه نمیتوانم بله قربان گو باشم، پس در شغل معامله گری برای خودم کار می کند و قرار نیست به کسی جواب پس بدهم. این مثال می تواند یکی از دلایل انتخاب حرفهی معامله گری به عنوان شغل شما باشد. پس باید بگردید و دلیل انتخاب این شغل را برای خودتان پیدا کنید.
چشم انداز شما از معامله گری در زندگی
سپس باید چشم انداز شما در زندگی و اهداف زمانی و مالی شما نیز مشخص شود که به عنوان مثال هدف سه ماه من در معامله گری چیست؟ یا هدف شش ماه من چیست؟ قرار هست به چه دست آورد های مالی در سه یا شش ماه آینده برسم؟
سعی کنید واقع بین باشید نه متوهم و بسیار عجیب غریب فکر کنید. مثلاً در یکی از کلاسهای تحلیل گریام وقتی نوبت به هدفگذاری زمانی و مالی شد یکی از دانشجویانم گفت می خواهم سه ماه دیگر پولم ۵ برابر شده باشد.
از او پرسیدم شما نرخ موفقیت در معامله گری تان چقدر است؟ گفت نمیدانم. پرسیدم روزی چند ساعت پای نمودار میشه مینشینی؟ گفت ۲ تا ۳ ساعت در روز. گفتم نرخ برد شما به شکست شما در هر معامله چند است؟ گفت تقریباً یک. به ایشان توصیه کردم که این هدف بسیار برای شما پرریسک، پر چالش و نشدنی است و سعی کنید که هدف را بازنگری و واقع بینانه کنید.
باید به چه نکته ای توجه داشت؟
مهم است که واقع بین باشیم و مثلاً در معامله گری ماهی ۱۰ درصد از بازار سود گرفتن منطقی است و بیشتر از آن تقریباً ریسک را افزایش دادن است و بهتر است ما وارد چالش های پر ریسک در معامله گری نشویم اگر میخواهیم حرفهی معامله گری به عنوان شغل ما محسوب شود و مدت زمان طولانی به این حرفه و شغل مشغول باشیم.
در قسمت بعد باید به صورت دقیق تعیین کنید انتظار دارید با معامله گری به چه نوع زندگی دست پیدا کنید و نقش معامله گری را در زندگی ایده آل تان را پیدا کنید.
باید در نقشه راه معامله گری استراحت هم برای خودتان در نظر بگیرید. مگر میشود شما روزانه ۱۲ ساعت پای نمودار باشید و از زندگی لذت ببرید؟ معامله گری جزو معدود شغل هایی است که مستقیما از ذهن شما کار می کند پس باید استراحت لازم را هم برایش در نظر بگیرید. به عنوان مثال در یک هفته معاملاتی شنبه و یکشنبه ها بازارهای جهانی تعطیل است. شما میتوانید شنبه ها را کاملاً استراحت کنید و به دور از هر گونه فعالیت ذهنی باشید. میتوانید کوهنوردی کنید یا به دیدن دوستان خود بروید یا با خانواده وقت بگذرانید.
حتماً برنامه سفر داشته باشید و در سفر هیچ کاری به بازار نداشته باشد و فقط استراحت کنید این کار باعث میشود شما شوق بیشتری بعد از سفر داشته باشید.
اینکه هر چقدر بیشتر پای نمودار باشم پول بیشتری در می آورم کاملاً اشتباه است و سعی کنید این تفکر اشتباه را وارد نقشه راه معامله گری خود نکنید.
نقاط قوت و ضعف
حواستان به نقاط قوت و ضعف خودتان باشد.
باید بپذیریم که همه ما نقاط قوت و ضعفی داریم و نباید آنها را نادیده بگیریم.
نحوه صحیح برخورد شما با نقاط ضعف و قوت این گونه باشد که: درست است که من نقاط ضعف دارم اما در مقابل نقاط قوت زیادی نیز دارم. بازار هم سود می دهد و هم زیان پس نقاط ضعف من باعث زیان من در بازار می شوند. با بررسی هایی که در کارنامه معاملاتی میکنید در زمان هایی نقاط ضعف شما باعث زیان شده است ، در دفعات بعد در آن موقعیت خارجی سکه کمتر را متحمل می شویم.
حواسمان باشد که نباید نقاط ضعف را نادیده بگیریم و یا خیلی آنها را بزرگ نشان دهیم. بهتر از هر بار به خودتان نگویید که من فلان مشکل را دارم. آنها را بپذیرید و روی نقاط قوت خودتان متمرکز شوید.
با انجام دادن یک کار ساده شما سود هایتان را هر بار در بازار تکرار می کنید.
شما باید پیدا کنید که چه چیزی را خوب بلدید. سپس در کارنامه معاملاتی بررسی کنید که سود هایتان به چه دلیلی بوده است. حال کار ساده این است که هر عملی که انجام داده اید و منجر به سود شده را دوباره و دوباره تکرار کنید. این رمز موفقیت شما در معامله گری است.</p>
سبک معامله گری</h3>
شما در اهداف معامله گری باید سبک و نوع معامله کردن خودتان را نیز پیدا کنید.
در این بخش شما باید مشخص کنید که هر چند وقت یکبار معامله می کنید که نشان می دهد شما معاملهگر بلندمدت هستید یا میان مدت یا کوتاه مدت. بعد باید مشخص کنید که هر معامله را چه مدت زمان نگه می دارید. با دانستن این موضوع می توانید سبک معاملهگری خودتان را مشخص کنید. به عنوان مثال من معاملهگر کوتاه مدتی هستند و هیچ معاملهای را بیش از یک روز نگه نمیدارم. پس من در زمان های ۱۵ دقیقهای از نمودار معامله میکنم و معمولاً روزانه معاملاتم را انجام می دهم.
سخن پایانی
تعیین هدف به شما کمک میکند که بدانید چرا حرفه ای معامله گری را انتخاب کرده اید. با دانستن چرایی آن با هر چگونگی که روبرو شوید کنار می آیید. یادتان باشد که اگر می خواهید شما هم جزء ۵ درصد معامله گران موفق بازار سرمایه باشید راه ساده ای دارد ، کارهایی که ۹۵ درصد افراد انجام می دهند را انجام ندهید و و کارهایی که آنها انجام نمی دهند را انجام دهید. مثلاً مدون کردن نقشه راه معامله گری یکی از کارهایی است که ۹۵ درصد معاملهگران آن را نادیده می گیرند و انجام نمی دهند.
من حامد محمدی هستم و از سال ۱۳۹۶ تمام تلاش من این بوده که به علاقهمندان بازار فارکس و ارزهای دیجیتال کمک کنم، مسیر درست معاملهگری و سرمایه گذاری در این بازارها را پیدا کنند و کسب سود حداکثری داشته باشند. ما با ارائه آموزش های اصولی از مبتدی تا پیشرفته سعی داریم در مسیر همراه شما باشیم.